* شبیه تکه چوبی موریانه خورده سرخوردهام .
* زندگیم شبیه رویایست ناپدید .
* خودم رو با خیالاتم تسلی میدهم . با آفتاب اریب پاییز . با گم شدن در شاخ و برگهای یک درخت .
* یک بار بچه بودم و از تاریکی شب ترسیدم . این قدر به تاریکی با وحشت نگاه کردم که دیگه ازش نترسیدم .
درباره این سایت